- روخ بزوئن
جوانه زدن، از درخت صاف بالا رفتن
معنی روخ بزوئن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دوخت و دوز کردن با سوزن
خود را کنار کشیدن
وا دادن، رد کردن، پس زدن، باد زدن وزیدن
برخورد کردن، جنگیدن دو گوسفند نر با هم
جرقه، نور متناوب، سوسو زدن نور، به وسیله ی سوزن چیزی را شکافتن
سیخونک زدن
رغن بزوئن
شیر آمدن از پستان به طور ناگهانی، جهیدن رگ پستان در اثر
از خود بی خود شدن، پریدن عقل از سر گیج و منگ شدن
رویش جوانه، جوانه زدن درخت
مو بر بدن سیخ شدن، نق زدن، اعتراض کردن
پا زدن به چوب کارگاه بافندگی قدیمی را گویند که باعث بافتن
توده کردن، روی هم ریختن، انباشتن
جوانه زدن، ریدن، ریده مالی کردن
دام داران ظروف محتوی شیر دوشیده را پس از انتقال به ظرفی دیگر
سورچرانی کردن
جوانه زدن بذر
صدای تندر، رعد زدن
چرخیدن، دور زدن
جهت پاسخ منفی شانه ها را بالا انداختن
قل دادن روی زمین
ایستاده در یک جاماندن، توقف پرنده در جایی، جوانه زدن
ریسیدن، تاباندن طناب و الیاف گیاهی
جهیدن به جلو، پر و بال زدن، از شادی در پوست نگنجیدن
از سرما جمع شدن
واژه ای تحقیرآمیز
به رخ کشیدن، یادآوری عمل زشت و غیرمعمول، رو انداختن